روش هايي براي مذهبي بار آوردن كودكان/تربيت و آموزش ديني كودكان ( قسمت چهارم )

در قسمت قبل مطالبي در مورد فروع  مذهب و تعاليم آن بيان كرديم . اينك در ادامه مي خوانيم ...

زندگي مذهبي تابع آداب و ضوابطي است كه كودك ازهمان دوران خردسالي بايد بكوشد خود را با آن تطابق دهد. وقت شناسي ، انضباط  در كار، محكم كاري ، رعايت حقوق و حدود ، انس به كار ، ميل به سحر خيزي ، علاقه به خواب و استراحت پس از نماز عشاء ، تقسيم اوقات شبانه روز به ساعات كار و معاشرت و استراحت و ده ها مسئله از اين قبيل در دوران كودكي بايد سر و سامان پيدا كنند.

همچنين حد حيا و شرم براي كودك بايد روشن شود از آن جهت كه بسياري از حُجب و حياها ابلهانه و خطرآفرين است. و يا احتياط هاي آلوده ي وسواسي سبب ويرانگري هايي در آينده خواهد شد. آرايش ها، لباس پوشيدن ها، خور و خواب ، كيفيت معاشرت ، رعايت محبت ، خدمت، فداكاري ، صحت عمل ، تسلط  برخود ، مديريت و حفظ خود ، همه و همه از مباحثي هستند كه در تربيت مذهبي كودكان بايد مّد نظر قرار گيرند.  در همين جاست كه مي توان رابطه ي مذهب با اخلاق را نيز كشف و دريافت نمود.

در فلسفه زندگي

:بخشي از آموزش هاي ما در رابطه با فلسفه زندگي است . در مورد  اين امر كه چرا زنده ايم و چرا زندگي مي كنيم ؟ والدين در دوران حيات مشترك خود با كودك مي توانند تفسيرهاي گوناگون و متفاوتي را از زندگي ارائه دهند و بر آن اساس كودك خود را بسازند.در آموزش ديني بر اين اساس بخشي از تلاش مربيان هم مربوط به اين جنبه ها و آشنا كردن عملي طفل است به فلسفه وهدف زندگي و بار آوردن او براساس ضوابط  مكتب ؛ يعني به گونه اي دنيا را براي كودك معرفي كنيم كه ارزش زيستن را داشته باشد. اين امر بايد از حدود هفت سالگي مورد نظر باشد كه علاقه اي شديدتر نسبت به زندگي براي او حاصل مي شود و مي خواهد اطلاعات عميق تري در اين رابطه پيدا كند.

در همه حال فراموش نكنيم كه فلسفه زندگي از نظر مذهب امري است كه كودك بايد از طريق مشاهده  و ملاحظه ي آن در زندگي والدين و مشاهده آن پذيرا شود وگرنه با گفتن و اظهار نظر كردن ، امري در اين رابطه پديد نخواهد آمد.

ج- روش هاي تربيت ديني  :

در قسمت هاي قبل به اهداف و مقاصد و محتوا و مضمون تربيت ديني پرداختيم : اينك به روش هايي كه در تربيت ديني كارساز هستند ، مي پردازيم .

1-  در آموزش: در آموزش ديني شيوه ها و فنوني براي تربيت مطرح است كه اهم آنها عبارت اند از بحث كردن در مورد جهان و طبيعت و آفاق و انفس، دادن تذكر در موارد لازم و ضروري ( مثلاً دروغ كار زشتي است و ...) ، توجه دادن به خود و ابعاد وجود ي خود ، واداشتن به تفكر و تدبر در امور، تعقل و استدلال ، استفاده از تجارب شخصي ، سياحت و زيارت اماكن و در سايه آن دادن آگاهي ، عبرت آموزي  و ...

درس هاي ديني نمي توانند صرفاً ذهني باشند ! چون  در آن صورت خشك و بي حاصل خواهند بود. بايد در مواردي او را به تماشاي زيبايي هاي آفرينش و مذهب و تعاليم آن جهت دهيم تا عظمت و قدرت آفريدگار در اعمال و روح  او تجلي كند.

به هرحال روش آموزش نبايد به صورتي باشد كه فكر و مغز او را تسخير كند و او را به صورت  برده اي درآورد. به همين نظر نبايد كوشش در القاي مطالب خشك و بي حاصل باشد ، بلكه عرضه و ارائه ي عمل و نماياندن چهره واقعي مذهب در حيات خانوادگي و در موضع گيري هاي عملي مهم است.

پس قدرت درك او را از طريق  سؤالات بالا  ببريد و قدرت تعميم او را با اين گونه پرسش ها تقويت كنيد : زمين را كه آفريد؟ درخت را كه آفريد؟ آب را چه كسي به وجود آورد؟ آسمان را چه كسي ؟ و ... و سپس نتيجه بگيريد كه : همه چيز را خدا آفريد.

با پرسش هاي مكرر ، خدا را در ذهن كودك  بزرگ  و دوست داشتني كنيد؛ روح مذهب را در اعماق وجود او نفوذ دهيد، و شك ها را از درون او بزداييد. آموزش ها به صورت  سمعي و بصري و حتي لمس و درك باشد تا كودك را به خود آورد و او را قلباً به مكتب خود معتقد و علاقه مند سازد.

2-  در پرورش :در پرورش مذهبي ، تكيه به مسائل و جنبه هايي است كه اهم آنها عبارت اند از :

احياي فطرت

:  در سرشت و ذات كودك جنبه هايي وجود دارند كه فرد را به سوي تقوا و عدالت ، پاكي و صداقت وا مي دارند. ميل به پاكي و صفا در كودكان امري است كه در همه جاي جهان مي توان از آن سراغ گرفت . ما در هيچ كجاي جهان فردي را نمي شناسيم كه در كودكي و خردسالي خواستار خير و پاكي ، جوانمردي و صداقت نباشد و يا كمك به مظلوم مورد تحسينش قرار نگيرد .احياي فطرت ، خود گامي است به سوي رشد ، و در پرورش و سازندگي افراد نقشي فوق العاده دارد. در تربيت ، سعي بر اين است كه طفل را به فطرت ارجاع دهيم  و داوري را از وجدان او بطلبيم و حظّ و بهره ي او را بر اساس آن قرار دهيم كه فطرت و وجدانش تأييد مي كند.

در تربيت و سازندگي نسل ، سعي بر اين است كه تنها از حق طرفداري شود و به كودك نيز القاء گردد و عرضه حق دور از هر گونه شائبه اي و پيراسته از هرگونه مصلحت جويي باشد. اجازه دهيم كه فطرتش سالم و دست نخورده باشد و به راستي و درستي و پاكي همچنان مأنوس و دوست دار فضائل باشد.

تزريق محبت خدا

: ما بايد كاري كنيم كه كودك خدا را دوست داشته باشد . در اين صورت است كه او مي تواند عامل به احكام خدا شود . در طريق وصول به اين هدف ضروري است خدا را دوست داشتني ، مهربان و بخشنده و صميمي تر از پدر و مادر معرفي كنيد.همچنين ضروري است اين تصور در ذهن كودك مستقر شود كه خدا او را دوست دارد و مي خواهد او فردي ارزنده شود و خوشبخت و سعادتمند گردد. با كودكان لااقل تا شش سالگي بايد دائماً از مهر و عنايت خدا و از لطف و كرامت او سخن گفت ، نه از خشم و غضب و جهنم  و عذاب او.

در طريق تزريق محبت خدا دردل كودك از هر وسيله حقي مي توان استفاده كرد و داستانها و قصه هايي در اين رابطه مي توان ساخت ؛ البته  بايد درنظر داشت كه تصور و سخن والدين درباره خدا در كودك مؤثر  است . اگر آنان خدا را فردي خشمگين معرفي كنند يا رحيم ، در تلقي كودك مؤثر خواهد بود.

ايجاد عـُلقه به اولياي الهي

: كودك بايد به اولياي دين، به رسول خدا و ائمه عليهم السلام و ديگر پاسداران مذهب علاقه مند باشد تا امر و نهي شان و راه و روششان در او اثر گذارد و شيوه هاي زندگي آنان را سرمشق قرار دهد. در طريق وصول به اين هدف مي توان از شيوه هاي گوناگوني استفاده كرد كه يك نمونه ي آن ذكر داستان زندگي و شرح فداكاري و خدمات آنهاست .اصولاً كودكان نسبت به كساني كه جنبه اعجاب و تحسين آنها را بر مي انگيزند و راه و روش قهرمانان را دارند علاقه مندند. اگر بتوانيم پيشوايان مذهب را به همان گونه اي كه بودند بزرگ و عظيم معرفي كنيم و شرح ايثارگري هاي آنان را به زبان ساده و قابل فهم براي كودك بيان كنيم ، در طفل علاقه اي قلبي نسبت به آنها پديد آمده و دوستدار آنها خواهد شد و جنبه ي همانند ي وادارش مي سازد كه عملاً از راه و روش آنها تبعيت كند.

ايجاد روحيه تعاون و تشكل

:در پرورش مذهبي سعي بر اين است كه جنبه تولي و تبري را در او تقويت كنيم . آنچنان كه ولايت اولياي حق و دوستداران مذهب را بپذيرد و از دشمنان دين بيزاري جويد. در عين دوست داشتن بشريت و خير خواهي براي آنان ، ضروري است اولويت ها در جنبه خيررساني براي او مطرح شود.سلسله مراتب كساني كه در معرض بهره مندي از حمايت افراد قرار مي گيرند. عبارتست از والدين و خويشان ، همسايگان، افرادي كه با ما هم كيش و برادرند و در مناصب گوناگون سرگرم خدمت و تلاشند و آنگاه ، ديگر انسانهايي كه اهل كتابند و هم آنها كه شايد حكمت و عقيده درستي ندارند ولي مزاحم كسي هم نيستند.

روحيه سازماندهي و تشكل در كودكان بايد قوي شود آنچنان كه در سايه ي ياري ها و همراهي ها ، وحدت و الفتي حاصل شود و افراد به كمك هم و با تمركز ، وحدت و قدرت بتوانند در سطح ملي و بين المللي كارهاي مهمي را انجام دهند . و يا به تعبيري كه رسول خدا (ص) دارد همه چون يك دست و يك قدرت در برابر بيگانه گردند.

در قسمت بعد به فنون و ابزاري كه در جهت تعليم مذهب كاربرد دارد ، اشاره خواهيم كرد.

ادامه دارد ...






نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی