تربيت و آموزش ديني كودكان

در قسمت قبل به چگونگي شروع و نيز اصول تربيت ديني كودك پرداخته شد . اينك در ادامه مي خوانيم...

در چگونگي تربيت ديني كودكان مي بايست نقاط و مقاصدي روشن باشد و مربي بداند كه چه مسيري را مي خواهد تعقيب كند، به چه اهدافي مي خواهد برسد؟ چه چيزهايي را مي خواهد به كودك بيام

الف – اهداف و مقاصد:

مقصد كلي ، مذهبي بار آوردن كودك است ؛ به گونه اي كه به تعاليم مذهب مؤمن و معتقد و برنامه هاي آن را عامل باشد. هدف اين است كه كودك ما اسلام را به عنوان مكتبي سازنده و حياتبخش بپذيرد و تعاليم آن را به صورت افكاري اصيل و هيجان انگيز در خود پذيرا شود. زندگي حال و آينده خود را براساس فلسفه اي كه مذهب معين مي كند رنگ و صورت دهد و در ايجاد و محيط مورد تأييد مذهب، كه محيطي پاك و به دور از هر گونه بد آموزي است كوشش و تلاش كند.

هدف اين است كه او در برابر آفريدگار خاضع ، و به فرمانش تسليم ، و در همه حال چشم به  الطاف و عنايات او داشته باشد ؛ در زندگي حال و آينده ، خود را مسئول بداند و در كشاكش زندگي همچون پر كاهي نباشد كه با وزش بادها به هرسوي بجنبد و خالي و سبك و بي محتوا باشد.

ب – محتوا و مضمون:

محتوا و مضمون چنين تربيتي پردامنه ، و در برگيرنده ي همه جوانب و ابعاد حيات انسان چه در جنبه روابط  و چه در جنبه واقعيات است و لااقل در دو مورد زير قابل ذكر و دسته بندي است: 1 – در اصول اعتقادي 2 – در فروع  مذهب و تعاليم آن

1-  در اصول اعتقادي :

بخشي از مباحث ديني ما در زمينه اصول اعتقادي است. آن را اصول مي ناميم از آن بابت كه بناي همه افعال و كردار و گفتار مذهبي ماست و قبل از هفت سالگي مي توان از طريق داستانها و شرح حال ها اشاراتي بدان داشت. از حدود هشت و يا نه سالگي مي توان تا حدودي به گونه اي مستدل آن را به فرد آموخت . آموزش اصول اعتقادي از نوع آموزش هاي اساسي و براي حيات افراد سرنوشت ساز است. مباحثي كه در اين زمينه بايد آموخته شوند بسيار و اهم آنها عبارت اند از:

خدا و توحيد : در اين قسمت هم سخن از معرفي خدا و عظمت و جلال و جمال اوست و هم صحبت از رابطه خدا با انسان از يك سو و رابطه انسان با خدا از سوي ديگر. در جنبه اول مسئله هستي بخشي ، آفرينش و گردانندگي جهان و پديده ها ، رازق بودن  و حاكميت او درعين علم و قدرت و اراده مطرح است و در جنبه دوم خضوع و خشوع ، مددخواهي ، نيايش ، شناخت وظيفه در راه او ، تنظيم برنامه حيات براساس فرمان او و دوستي و دشمني براساس خواست و نظر اوست.

بناي توحيد بايد به صورت ركني باشد كه نه تنها جنبه عقيدتي ، بلكه تمام شئون زندگي آدمي را در برگيرد و البته در اين راه خداي را بايد به گونه اي معرفي كرد كه براي طفل جالب باشد . هنوز مدت و زمان لازم دارد تا او دريابد كه چرا بايد برخي عقوبت شوند و عده اي پاداش گيرند.

درآموزش هاي مربوط به خدا براي كودك مسئله اسرار نمي تواند مطرح باشد. كودك نمي تواند از اسرار سر درآورد.  لفاظي ها و آنچه كه تعليمات بيهوده اش مي خوانيم ضربه اي بر احساس مذهبي اوست. لازم نيست آنچه را كه طفل نمي فهمد برايش تكرار كنيم . او مي تواند بهشت را از راه لذائذ كامي بشناسد و به آن دلبسته شود و سختي آتش دوزخ را از راه حواس خود درك كند.

در معرفي اولياي خدا: مدح و معرفي اولياي دين و پيامبران كه واسطه ابلاغ پيام خدا به مردمند جزء اصول اساسي اعتقاد است. لازم است در طول دوران خردسالي به معرفي پيامبران و نقش آنها آن هم به زبان ساده بپردازيم و داستان زندگي پيامبر اسلام  و اهميت و ارزش قرآن را براي كودك شرح دهيم، به گونه اي كه به آن دلبستگي  پيدا  كند.

به همين گونه از چهارده معصوم  و نقش و ارزش آنها، و خلاصه اي از زندگي و راه و رسم حياتشان ، به ويژه در جشن ها و وفات آنها سخن گوييم . در محافل خاصي كه بدين منظور ترتيب مي يابد آموزش اين گونه مسائل آن هم از طريق القاء و سخنراني ها مي تواند مؤثرباشد.

در رابطه با ايجاد عُلقه ( دلبستگي ) به اوليا ي دين مي توان از صفات عاليه آنها سخن گفت ، و به مدح آن صفات پرداخت كه خود داراي آثار عاطفي است و جنبه تهييج كننده در كودك دارد . از فرشتگان خدا بايد براي او حرف زد ؛ همچنين از پيامبران و عظمت آنها: زيرا گاهي اين تصور براي كودك پديد مي آيد كه ديگر پيامبران را مي  توان قبول نداشت.

در مسئله مرگ و معاد:مسئله مرگ براي كودكان تا حدود سه – چهار سالگي چندان مفهوم نيست مگر آنگاه كه صحنه اي را در اين رابطه ببينند و يا نسبتاً از هوش بالاتري برخوردارباشند. بديهي است كه در چنين صورتي مسئله معاد هم جز در حد درك بيداري پس از خواب براي طفل مفهوم نخواهد بود.

از حدود پنج سالگي به داستان هاي شما در رابطه با مسئله مرگ وحياتِ پس از آن ، و مسئله بهشت و جهنم خوب گوش فرا خواهد داد و اين امر  پس از هفت سالگي براي او بيشتر مفهوم خواهد بود و در ده سالگي كاملاً از آن سر در مي آورد و حدود دوازده سالگي خود مي تواند به استدلال در اثبات آن بپردازد.

بخش مهمي از تربيت ديني ما بايد متوجه مبدأ و معاد باشد و جنبه هاي مربوط به مرگ و حيات ما را در برگيرد. در كمتر از هشت سالگي بهتر است از مسائل دوزخ و جهنم و عذاب و كيفيت آن كمتر بحث به ميان آيد زيرا براي كودكان هراس انگيز است . همچنين مسئله مرگ را در حدود هشت سالگي به صورت كوچ از يك جهان به جهان ديگرمي توان مطرح كرد و اطلاعات مربوط به آن را دراين رابطه بايد تشريح نمود.

ادامه دارد ...

در قسمت بعد به فروع مذهب و تعاليم آن خواهيم پرداخت.






نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی