تأسي به امام حسين عليه السلام در تربيت فرزند

تأسي به امام حسين عليه السلام در تربيت فرزند
بخش اول برخى نكات تربيتى است كه تا پيش از حادثه كربـلا تحقق يافته و به ما رسيده است و بخش دوم نگاهى مستقل بـه حادثه عظيم كربلا و بيان نكات تربـيتى آن. ذكر اين نكته مفيد مى نمايد كه از بـخش پـايانى عمرِ شريف حضرت - يعنى زمان وقوع حادثـه كربـلا - نكات تربيتى بيشتـرى در دستـرس داريم. سبـب اين امر دو چيز مى تـواند باشد: نخست آنكه حـادثـه كربـلا بـه خـاطر بـى نظير بـودن آن بـيش از سـاير حـوادث مورد تـوجـه سـيره نويسـان و مورخـان واقـع گرديد و بنابراين اسناد بيشترى از آن در دسترس است كه مى توان از لابـلاى آن نكات تربيتـى بـيشتـرى كشف كرد؛ و ديگر آنكه در اين مقطع از عمر شريف حـضرت، فرزندان و اهل بـيت او بـه طور مسـتـقيم همراهش بودند و در نتيجه زمينه بروز نكات تربـيتى بـيشترى فراهم بـوده است؛ و شايد اين امر يكى از اسـرار پـافشارى امام بـر حـضور اهل بـيت در كربـلا بـوده است. از اينرو شايسته است پـژوهشگران عرصه تربيت اسلامى فرصت را غنيمت شمرده، حادثه كربلا را بـا توجهى عميق تر از منظر تربـيت بـنگرند و نكات تربـيتى سودمندى را از آن استخراج كنند.

اظهار محبت به فرزندان امرى درونى اسـت كه خـداوند آن را در دل والدين بـه وديعت نهاده است. اما آنچه در اين ميان مهم مى نمايد و آثار تربيتى در پى دارد ابـراز آن است. اين امرى اختيارى است و والدين و مربـيان مى توانند در پـرتو آن زمينه تربـيت صحيح را فراهم آورند. چه بـسيارند والدينى كه نسبت به فرزندان خود محبـت فراوان دارند اما آن را ابراز نمى كنند در حالى كه محبـت وقتى سازنده و تـأثير گذار خواهد بـود كه فرد مورد محبـت از آن آگاهى يابـد. امام حسين (ع) بـه عنوان الگوى تـربـيتـى مطمئن و كامل، محبـت بـه فرزندان را از نيازهاى ضرورى آنان دانسته، در قالب هاى گوناگون بـه ابـراز آن مى پـرداخـت. گاه بـا در آغوش گرفتـن و بـه سـينه چسبانيدن خردسالان، زمانى بـا بـوسيدن آنان و گاه بـا بـه زبـان آوردن كلمات شيرين و محبت آميز. عبيدالله بن عتبه چنين مى گويد: «نزد حـسـين بـن على(ع) بـودم كه على بـن حـسـين(ع) وارد شـد. حسين(ع) (امام سجـاد(ع) را صدا زد، در آغوش گرفت و بـه سينه چسبـانيد، ميان دو چشمش را بـوسيد و سپس فرمود: پدرم بـه فدايت باد،چقدر خوشبو و زيبايى!»


تشويق فرزندان در برابر كار خوب آنان

يكى از شيوه هاى تربيتى مورد اتـفاق صاحبنظران عرصه تـعليم و تربيت، شيوه كارآمد تشويق است. تشويق به جا و متناسب با فعاليت انجام شده، به ايجاد انگيزه در فرد منجر مي شود و به تكرار و تقويت رفتار مى انجامد. چـه بـسا فرزندان از ارزش و اعتـبـار صفات مثـبـت خـود آگاهى نداشتـه باشند؛ در نتـيجه بـه شخصيت حقيقى و تـوانمندي هاى مثبـت خويش پى نمي برند و خود را در مقايسه با ديگران ناچيز بـه شمار مي آورند. از اين رو والدين و مربيان بـايد ويژگي هاى مثبـت فرزندان را كشف و برجسته سازند و مورد ستايش و تشويق قرار دهند.

در فرهنگ اسلامى ـ كه تربيت دينى و اخلاقى فرزندان در كانون تـوجه است بـر تـشويق فرزندان هنگام بروز رفتارهاى دينى و بـرجسته كردن صفات اخلاقى و معنوى آنان بـسيار تـآكيد شده است. امام سجاد(ع) فرمود: من بـه بيمارى شديدى مبتلا شدم. پدرم بر بالينم آمد و فرمود: «چـه خـواستـه اى دارى؟ عرض كردم: دوست دارم از كسانى بـاشم كه درباره آنچه خداوند بـرايم تدبـير كرده، نپرسم. پدرم در مقابـل اين جمله به من آفرين گفت و فرمود: تو مانند ابراهيم خليلى؛ به هنگام گرفتارى جبرئيل نزدش آمد و پرسيد: از ما كمك مى خواهى؟ او در جواب فرمود: (دربـاره آنچه پـيش آمده) از خداوند سؤال نمى كنم. خداوند مرا كافى است و او بهترين وكيل است. در اين حديث ملاحظه مى شود كه امام حسـين (ع) در مقابـل پـاسـخ عارفانه و دلنشين فرزندش ـ كه بـراساس ظاهر حديث، سن و سال چندانى هم نداشت.ـ جمله «احسنت» را بـه كار بـرد و او را بـه «ابـراهيم خـليل» تـشـبـيه كرد.


اهميت آموزش هاى دينى فرزندان   و قدردانى از معلمان و مربـيان

در اسـلام دانش آموزى مورد اهتـمام شديد بـوده و رهبـران دينى پيروان خود را بـه آموزش و اندوختن دانش، بـه ويژه معارف دينى، تشويق كرده اند. بـراساس سخـنان معصومان(عليهم السلام)، معلمان و مربـيان، بـه خـصـوص آنان كه در تـعـليم آموزه هاى دينى مى كوشـند، حـق بـزرگى بر جامعه دارند و بايد تلاش صادقانه شان مورد قدردانى و سپاسگزارى قرار گيرد تا رغبت و انگيزه بـيشترى بـيابـند. مرحوم بـحرانى در حـليه الابـرار از شيخ فخرالدين نجـفى ـ كه از فضلا و زهاد بـودـ چنان نقل كرده كه شخصى به نام عبدالرحمان در مدينه معلم كودكان بود و يكى از فرزندان امام حسين(ع) بـه نام «جعفر» نزدش آموزش مى ديد. معلم جمله «الحمدلله رب العالمين» را بـه جعفر تـعليم داد. هنگامى كه جـعفر اين جـمله را بـراى پـدر قرائت كرد، حضرت معـلم فرزندش را فراخـواند و هزار دينار و هزار حـله... بـه او هديه داد. وقتى حضرت به خاطر پـاداش زياد مورد پـرسش قرار گرفت، در جواب فرمود: هديه من بـرابـر بـا تـعليم «الحـمدلله رب العالمين» اسـت.


احترام به انتخاب جوان

در امر ازدواج جوانان به سبب كمى تجربه به استفاده از تجارب و نصايح والدين نيازمندند، امـا آنان ديگـر دوران كـودكـى و نوجـوانى را پـشـت سرگذاشته و بـه حدى از رشد رسيده اند كه خود حق انتـخاب داشتـه باشند و براى خود تصميم بـگيرند. از اين رو، شايسته است والدين در دوران كودكى و نوجوانى زمينه استقلال و قدرت تـصميم گيرى آنها را فراهم آورند و آنان را چـنان تـربـيت كنند كه به سمت انتـخاب هاى معقول و تصميم هايى منطقى پيش روند و مصالح واقعي شان را بـر منافع آنى و زودگذر تـرجـيح دهند. اگر فرزندان بـه اين حد از رشد و استـقلال رسيدند، بايد به آنان اعتماد كرد و بـه تصميم ها و انتخاب هايشان احترام نهاد.

جوان در طول زندگى بـا انتخاب هاى گوناگون رو بـه روست و يكى از مهمتـرين آنها گزينش همسـراسـت. در اين مسـئله، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحيح و معقول برخوردار است، بـايد به وى حق انتـخاب داد و از ازدواج هاى تـحميلى پـرهيز كرد. حسن، فرزند امام حـسـن مجـتـبـى(ع) يكى از دخـتـران امام حـسـين(ع) را خواستگارى كرد. امام حسين(ع) به او فرمود: «فرزندم! هر كدام را بيشتر دوست دارى انتخاب كن.» فرزند امام مجتبى(ع) شرم كرد و جوابى نداد. آنگاه امام حسين(ع) فرمود: «من دختـرم فاطمه را بـرايت انتـخاب كرده ام؛ زيرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا(ص) شبيه تر است.» ملاحظه مى شود با اين كه فرزند امام مجتبـى(ع) بـه احترام عمو و دخترانش به طور مشخص از دختر خاصى خواستگارى نكرد و امر را بـه عمويش وانهاد؛ امام حسين(ع) به انتخاب وعلاقه فرزند برادرش اهميت داد و از او خواست خـودش آن را كه بـيشتـر دوست دارد بـه همسرى برگزيند.

تربيت عملى بـى تـرديد مؤثـرتـرين عامل در تـربـيت اخـلاقى و دينى فرزندان رفتارهاى درست والدين  است. پر واضح است كه زبـان رفتار از زبـان گفتـار بـسى نافذتـر است و در «عمل» آثـارى نهفتـه است كه هرگز از «گفتـار» بـرنمى آيد. كودك و نوجوانى كه پـيوستـه شاهد اعمال نيك والدين است، به طور غيرمستقيم سرمشق مى گيرد و بـه انجام كارهاى نيك تشويق مى گردد. در سيره تربيتى ائمه اطهار (عليهم السلام) تربيت با رفتار و عمل، بارزترين بـُعد تربـيت است. فرزندان ائمه (عـليهم السـلام) بـا ديدن رفتـار آنان سـرمشـق مي گرفتند و عـمل مى كردند. شـعيب بـن عبـدالرحـمن خـزائى مى گويد: هنگامى كه امام حسين (ع) در كربـلا بـه شهادت رسيد بـر دوشش نشانه اى وجود داشت. از امام سجاد(ع) دربـاره آن پـرسيدند، امام سجـاد(ع) بـسيار گريست و فرمود: «اين، اثر بارهاى غذايى است كه پدرم بـر دوشش حمل مى كرد و به خانه هاى تهيدستان مى برد.» آرى، امام سجاد(ع) پيوسته اين رفتار را از پـدرش مشاهده كرد و سرمشق گرفت و عمل كرد. بدين سبب، امام باقر(ع) فرمود: (پدرم) على بن الحسين عليه السلام شب ها كيسه نان بـر دوش حمل مى كرد و(بـه مستمندان) صدقه مى داد


لينک ها

 كودكان و ارزش هاي اخلاقي و معنوي مكاتب الهي 

 نقش خانواده در پرورش احساس مذهبي در كودكان 

 اهميت عبادت در كودكي 

 روش هايي براي مذهبي بار آوردن كودكان 

 خدا در زندگي كودكان 

 پرورش حس ديني کودکان 

 تربيت مذهبي کودکان ( مجموعه مقالات) 






نظرات:



متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی